دیوید هاروی کتاب خود تاریخچه مختصر نئولیبرالیسم، را این گونه آغاز میکند برایآنکه یک شیوه تفکر به شیوهای غالب تبدیل گردد باید ساختار ادراکی در آن ایجاد شود که برای احساسات و غرایز ارزشها و خواستهای ما گیرایی داشته باشد. اگر چنین باشد این ساختار ادراکی بهقدری در شعور مشترک ما جای میگیرد که آن را امری مسلم و غیرقابلتردید میانگاریم. کتاب حاضر نیز به این مسئله میپردازد که چگونه ساختارهای معرفتی شبکهای مجازی چون اینستاگرام بهمثابه سازوکاری ایدئولوژیک به بازتولید سوژگی هم راستا با سرمایهداری متأخر میپردازد و این نحوه تفکر را بدیهی جلوه میدهد. به عبارتی به این پرسش اندیشیده شده که شیوه طراحی اینستاگرام چه گیرایی برای انسان مدرن دارد؟ و چگونه با درگیر ساختن احساسات و غرایز فرد بر ساختار ادراک و روابط بینفردی وی اثر میگذارد؟ این کتاب به مطالعه، تجارب احساسات و فعالیتهای کاربران ایرانی پرمخاطب در فضای اینستاگرام میپردازد. کانون توجه کتاب روایتی است که کاربران از فعالیت خود در اینستاگرام شرح میدهند و این که کاربران خودشان و دیگران را چطور در این محیط تجربه میکنند.